1

زندگی نامه+خاطرات در ادامه مطلب

 

 

زندگی نامه

 

سردار شهید غلامرضا آقاخانی مهرماه سال 1337 هجری شمسی در خانواده‏ای مذهبی در شهرضا به‏ دنیا آمد و دوران کودکی را در شهرستان شهرضای اصفهان گذرانید و با شنیدن سیره‏ ی ائمه‏ ی اطهار (ع) به پیروی از آنان پرداخت، تحصیلات ابتدایی را در شهرضا گذراند و پس از مهاجرت به اصفهان در دبیرستان ادب تحصیلاتش را ادامه داد و پس از طی مراحل مختلف، موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید. سال 1356 به‏ عنوان سپاه دانش برای خدمت سربازی به روستای چم کاکا از توابع چهارمحال و بختیاری اعزام شد که در همان وقت آتش انقلاب شعله ‏ور گشت. در زمان اوج‌گیری انقلاب در صف سربازان امام خمینی (ره) قرار گرفت و هم‏صدا با مردم غیور کشور، فریاد عدالت‌خواهی و استقلال سر داد. در این زمان، وی هم‏چنین اقدام به آگاه کردن روستائیان نسبت به مسائل انقلابی و فرهنگی نمود.
آقاخانی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به استخدام رسمی آموزش و پرورش درآمد و در سنگر مقدس علم و دانش به‏ عنوان معلم مشغول به انجام وظیفه گشت و ضمن آن در دانشگاه در رشته‏ ی معماری مشغول به تحصیل شد. سال 57 به‏ عنوان معلم در منطقه‏ ی کامو و جوشقان در 120 کیلومتری کاشان یک سال و اندی خدمت کرد و فعالیت‏های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در جهت آگاه کردن مردم آن منطقه انجام داد.

 

مهر 1359 به دبستان رودکی ولدان خمینی‏ شهر منتقل شد. اما دیری نپایید که شروع حملات ددمنشانه‏ ی کفار بعثی و آغاز جنگ تحمیلی، آقاخانی را بر آن داشت که به اطاعت از امام (ره) و امر ولایت، به سنگر جهاد بپیوندد و بدین‏ ترتیب در اسفندماه سال 1359 به جمع رزمندگان اسلام پیوست و به جبهه‏ های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. در ابتدا به شهرک دارخوین و از آنجا به منطقه‏ ی محمدیه و سلمانیه اعزام شد. آقاخانی پس از گذراندن دوره‏ی آموزشی، به منطقه‏ ی غرب روانه شده  که وی را به سنندج فرستادند.
یک ماه که از ورودش به سنندج گذشته بود، وی را به‏ عنوان مسئول مخابرات داخلی سنندج برگزیدند. شهید بزرگوار پس از چند روز به مریوان رفته و به‏ عنوان بیسیم‏ چی حاج‏ احمد متوسلیان در عملیات “لا اله الا الله، محمد رسول الله” شرکت کرد. پس از اتمام عملیات، قصد داشت به سنندج برگردد که با مخالفت حاج ‏احمد متوسلیان روبه ‏رو شد و چهار ماه مسئولیت مخابرات دزلی را بر عهده گرفت.
اواسط سال 1360 به جبهه‏ های جنوب و لشکر 14 امام حسین (ع) رفت و به‏ سرعت در سطوح فرماندهی رشد کرد به‏ طوری‏که از بیسیم‏ چی گردان به فرماندهی ارتقاء درجه پیدا کرد؛ وی با سمت آرپی‏جی زن در عملیات فتح‏ المبین شروع به کار کرد، در حین عملیات به‏ علت زخمی شدن بیسیم‏ چی گردان امام جواد (ع) و تخصص شهید بزرگوار درخصوص بیسیم و مخابرات، تا انتهای عملیات این مسئولیت را بر عهده گرفت. تدبیر و شجاعت وی در عملیات بسیار بالا بود به‏ نحوی‏که مسئولیت خودش را تحت‏ الشعاع قرار می‏داد و به‏ عنوان یک فرمانده‏ گردان آنجا عمل کرد.
شهید بزرگوار در طول سال‌های دفاع مقدس در عملیات‏های مختلفی از جمله بیت‌المقدس، رمضان، محرم، والفجر مقدماتی، والفجر، خیبر و بدر به‏ عنوان مسئول مخابرات، فرمانده‏ی گردان و… حضور یافته و خاک شلمچه، جزیره‏ ی مجنون، خرمشهر و… را عرصه‏ ی دلاوری‌های بی‏شمار خود ساخته بود.

 

خط

فرازی از وصیتنامه سردار شهید غلامرضا آقاخانی

 

چند سطری به‏ عنوان وصیت‏نامه می‌نویسم تا توانسته باشم گوشه‌ای از عشقم را به راهم و آگاهی خودم نسبت به کارم را بر کاغذ بیاورم تا چنان‏چه سعادت قرار گرفتن در خط سرخ آل محمد (ص) و علی (ع) را پیدا نمودم و توفیق حاصل شد که قطرات خون ناقابلم بر زمین ریخته شود و ما را پاک نماید، مهر تأیید باشد بر اعتقادم که اینجا با آگاهی کامل از چنین روزی، اعتقاد راسخ به این‏که دفاع ما دفاع از اسلام و قرآن در مقابل کفر است و سستی در این مسأله عواقب بس اسفبار دارد و حمایت از امام امروز حمایت از پیامبر (ص)‌ می‌باشد و زمان، زمان امتحان بزرگ الهی است و جنگ ما امروز محکی است برای شناخت مدعیان و معتقدان واقعی به اسلام و غربال نمودن آن…

 

خط

 

شهادت
سرانجام این سردار رشید سپاه ایران اسلامی در جریان عملیات بدر و در تاریخ بیست و دوم اسفندماه سال 1363 هجری شمسی در سن 26 سالگی، سر پرشورش را به بی‌رحمی گلوله‌های دشمن سپرد و روح ملکوتی‌اش در آسمان دجله به پرواز درآمد. او سجاده‌نشین مسلخ عشق بود و عاقبت به آرزوی دیرین خویش نائل آمد و به مقام عظمای شهادت رسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *