شهید اصغر امینی
شهید اصغر امینی
نام پدر: تقی
تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۱/۶
محل تولد:خوراسگان
محل شهادت: جنوب
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۱/۱۸
زندگینامه
سال ۱۳۴۰ پا بر عرصه هستی نهاد و با دستان گرم مادری که مهر را هدیه می داد و کلام نافذ پدری که آیه های عشق بر دل می نشست، کاخ امید به فرداهای دور را بنا کرد. آن چنان پرتو عشق ایزدی گوشه گوشه بزم زندگی اش را روشن نموده بود که حتی پیش از آن که به بلوغ دینی رسد، با روزه گرفتن به تزکیه نفس می پرداخت. معرفت خداوندی با ذره ذره وجودش عجین شده بود. از این رو برای شناخت بیشتر او قدم به عرصه علم و دانش نهاد و قصد آن داشت تا پله پله به شناخت او برسد اما سپهر گردان که ساز بی مهری ساز کرده بود؛ او را در مقطع سیکل متوقف نمود. پس از آن با شنیدن ندای هل من ناصر مقتدایش به جرگه آزادی خواهان پیوست تا پرتو ظلمت و شقاوت را از چهره سرزمین اش پاک کند. سپس با هجوم یزید زمان، در جهت انجام رسالت حسینی خود راهی دیار حق و حقیقت شد. او که گویی تندیسی از مهربانی و صبوری بود و همیشه خود را کوچک تر از رتبه شهدا می دانست، پس از یک سال و چند ماه مردانه از خاک وطن دفاع کردن، سرانجام در جبهه های جنوب، وجود آسمانی خود را از زمینیان پنهان ساخت، به گونه ای که مادر هنوز چشم به راه بازگشت پرافتخار اوست.
فرازی چند از وصیت نامه شهید بزرگوار:
«…من #پاسداری هستم از سلاله خون جملگی شهدای اسلام و وارث خون پانزده قرن خط سرخ شهادت و در زمانه ای قرار گرفته ایم که بار مسئولیت ها بر دوشم سنگینی می کند.آینده را با چشم های خود می بینم و به گذشته خود و بار گناهی که دارم فکر می کنم و در این حال می بینم که دو راه در پیش دارم:
1-اینکه همچون #امام_حسین بهترین راه را انتخاب کنم و به صف شهیدان بپیوندم
و موقعیت ما مانند زمان #امام_حسین (ع) است……
۲- اینکه مانند یزیدیان حیوان وار بمانم وهیچ حرکتی نداشته باشم و بپوسم و هیچ شوم. من راه اول را انتخاب کردم چون موقعیت ما مانند زمان #امام_حسین(ع) است…»
شهر شهیدان خدا