شهید علیرضا آقاعبدالهیان
سال ۱۳۴۸ گوهر آسمانی وجودش در سراپرده اقلیم خاک به ودیعه گذاشته شد. این وجود پاک در مکتب خانواده ای که آیه آیه صحیفه حقانیت در جانشان متمکن شده بود، به ستیغ کوه ایمان و شریعت دست یافت. به گاه آموزش با این که مدت کوتاهی – تا پنجم ابتدایی – میهمان سرای دانش آموزان بود با این حال وجود پشتکارش توانست همزمان با حضور در جبهه فراگیرنده علم و دانش هم باشد. متانت و آرامش در رفتار، احترام به دیگران به ویژه پدر و مادر و کمک به دیگران سرآمد اعمالش بود و از این طریق دیگران را شیفته خود می ساخت. رابطه بسیار خوبی با دایی اش شهید «سردار مهدی احمدی کیا» داشت و آرزویش بود تا هنگام شهادت در کنار ایشان به خاک سپرده شود. اوقات فراغتش سرشار از مطالعه کتاب های مذهبی، حضور سبز در مسجد و بسیج و انجام ورزش های رزمی بود. با نهیب گزنده دوستداران اسلام و وطن برای برافراشتن پرچم عدالت خواهی و برافکندن کوشک بی پایه طاغوت، «علیرضا» هم با هموطنانش هم صدا شد و در راهپیمایی ها و سردادن شعار استقلال و آزادی خواهی حضور سازنده خود را اعلام کرد. سال ۱۳۶۵ با سبزینه پوشان عرصه نبرد در پادگان( امام حسین ) دوره آموزش نظامی را طی کرد و پس از آن در میدان حق علیه باطل گام نهاد. هدفش این بود تا در کنار دیگر سروقامتان، کفتارهای کرانه پلشتی و پلیدی را از برکه نور و ایمان بیرون راند و بیرق حقیقت را در منظرگاه تاریخ به تصویر کشاند. در این راستا دو بار افتخار حضور در عرصه نبرد را یافت. در عملیات های کربلای ۴ و ۵» با سمت تیرانداز از خود حماسه ها به یادگار گذاشت تا این که سرانجام با اصابت ترکش خمپاره بر شکم و صورتش، روح ملکوتی اش به سوی آسمانیان پرواز کرد و جاودانه گشت.