شهر شهیدان خدا : حاج مهدی منصوری مداح روشن دل و دلسوخته اهلبیت ، در دوران دفاع مقدس سابقه حضور در لشکر 14 امام حسین را دارد که گنجینه ای از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران است . حاج مهدی خاطره ای زیبا دارد از شهید خرازی و عملیات کربلای 5 که اینگونه روایت می کند :
پس از اینکه در عملیات کربلای 4 کام رزمندگان اسلام تلخ شد و به اهداف تعیین شده عملیات نرسیدند ، البته تمامی اینها خواست خدا بود که در این عملیات نیروهای اسلام به ظاهر شکست بخورند چرا که کسانی که در راه خدا میجنگند ، چه بکشند و چه کشته شوند پیروز میدان خواهند بود . بعد از عملیات کربلای 4 به گردان های لشکر میرفتم، روحیه ی بچه ها خیلی مناسب نبود .شب عملیات کربلای 5 هوا تقریبا بارانی بود به همراه شهید حاج محمد سلیمانی مسئول تبلیغات لشکر امام حسین به سنگر شهید خرازی رفتیم ، اطلاع داشتم که قرار است عملیات جدیدی آغاز شود ، با توجه به شیطنتی که داشتم از حاج حسین پرسیدم با وجود اینکه تازه عملیات کردیم آیا انجام چنین عملیاتی موفقیت آمیز هست یا خیر ؟ بالاخره من داخل گروهان ها و گردان ها میروم و روحیه بچه ها خوب نیست و نگران هستم ...
حاج حسین گفتند این عملیات به فرمان امام انجام میشه اما برای اینکه دل شما آرام بشه به قرآن تفعل می کنیم
هیچ برگی درنیفتد از درخت بی قضا وحکم آن سلطان بخت
شهر شهیدان خدا : هفتم مهرماه سال1360 خبر سقوط هواپیمای c130 ارتش جمهوری اسلامی ایران در نزدیکی های کهریزک تهران ، دل های داغدیده مردم ایران را بار دیگر داغدار کرد . هواپیمایی حامل یکصد مسافر که اغلب از مجروحان عملیات ثامن الائمه بودند. هواپیما از فرودگاه اهواز به سمت تهران می آمد ، در بین مسافران تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش ، همچنین وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران نیز حضور داشتند . یوسف کلاهدوز جانشین سپاه ، ولی الله فلاحی رئیس ستاد مشترک ارتش ، موسی نامجو عضو شورای عالی دفاع ، جواد فکوری وزیر دفاع و محمد جهان آرا فرمانده سپاه خرمشهر ، برای ارائه گزارش عملیات ظفرمندانه ثامن الائمه راهی دیدار امام خمینی در تهران میشوند . هواپیما حدود ساعت 19 از اهواز حرکت و تقریبا یک ساعت بعد حوالی کهریزک تهران سقوط میکند . از یکصد مسافر این هواپیما فقط 22 نفر زنده می مانند و بقیه مسافران به شهادت میرسند .
شهر شهیدان خدا : پنجم آذر سالروز تشکیل بسیج به فرمان حضرت امام خمینی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران بی شک روزیست بی بدیل که نقطه آغازی بود برای حفظ و حراست از انقلاب نوپای آن زمان تا تنومند و استوار گردد . جوانان دلیر و جان بر کف این مرز و بوم چه زیبا مقابل مستکبرین عالم ایستادند . اما تعداد زیادی از آن جوان های دیروز با رشادت و ایثارگری هایی که داشتند ، آرام آرام در روزمرگی زندگی هایمان گم شدند و به فراموشی سپرده شدند . به مناسبت هفته بسیج به سراغ یکی از جانبازان دفاع مقدس رفتیم و گفت و گوی کوتاهی با این جانباز عزیز داشتیم که حتما شنیدن حرف های این جانباز سرافراز برای ملت ایثارگر ایران خالی از لطف نیست .
جانباز سرافراز آقای اسکندر معینی از جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان دفاع مقدس هستند که در سال 1367 در منطقه حلبچه دچار عارضه شیمیایی شده است . آقای معینی طی سالهای دفاع مقدس در جبهههاى حق حضور داشته و دوران خدمت سربازی را در ارتش سپری و پس از آن بصورت بسیجی در لشکر 14 امام حسین مشغول خدمت به سپاه اسلام بوده است . از چهره حاج اسکندر مشخص بود که درد دارد اما به روی خود نمی آورد ، وقتی از جانبازیش می پرسیم با نفس هایی که به اکسیژن وصل است می گوید سی سال است که از پا افتاده و دیگر آن توانایی دوران جوانی را ندارد . همینطور که مشغول شنیدن صحبت های آقای معینی بودیم ، نیم نگاهی هم به آلبوم عکسهایش داشتم ، جوانی خوش سیما و بقولی پهلوان که با دیدن وضعیت فعلیش برایمان چنین روحیه ای بی نظیر بود . در حین صحبت بخاطر درد مجبور شد به خود آمپول مسکن بزند ، وقتی پرسیدم در روز چند آمپول مسکن تزریق می کند گفت ؛ هر 2 ساعت 4 آمپول !
_هر 2 ساعت 4 آمپول ؟؟؟! یعنی در شبانه روز 50 تا مرفین !!!